صدای سخن دوست - شماره 2


تنظیم و توزیع محدود: 

روابط عمومی کانون زبان قرآن

تاریخ : 

1401/07/05

شماره: 

2

ماهيّت و اهمّيّت هجرت

طَلَعَ الْبَدْرُ عَلَینا من ثنیات الوداع
وجب الشکر علینا ما دعا لله داع
أیها المبعوث فینا جئت بالأمر المطاع
جئت شرّفت المدینة مرحباً یا خیر داع

کلمۀ کلیدی برای تحقیق موضوعی هجرت (مهاجرت) در قرآن‌کریم کلمۀ «اخراج» است و مسئلۀ مهاجرت پیامبراکرم، بدون توجّه و تمرکز بر این کلیدواژه در قرآن‌كريم، به درستی فهم نخواهد شد. خداوند در آیات متعدد بر این کلمه و عنوان «اِخراج» تأکید نموده است، تا دیگر، جای تردید باقی نماند که شاید ماجرا چیزی دیگر و طوری دیگر بوده باشد. اگر آیات مشتمل بر کلمۀ مهاجرت را با آیات مشتمل بر کلمۀ «اخراج» به اضافۀ سیاقی که به این آیات اختصاص دارند، با یکدیگر مقایسه کنیم، خواهیم دید که قرآن‌کریم بسی بیش از مهاجرت، بر اخراج پیامبر از شهر مکّه تأکید کرده است؛ یک حادثۀ شگفت تاریخی که جای‌دارد بشریت همواره به‌خاطر آن متأسف باشد. خداوند سبحان اخراج محمّدِصادقِ‌امین، محبوب و معتَمَد خاص و عام و سرور سروران قریش را از زادگاهش مکّه در متن قرآن‌کریم جاودانه ساخته است؛ شاخص‌تر از همه در این آیات: توبه/13، قتال/13، بقره/217، حجّ/40، حشر/ 8، ممتحنه/8 و 9، اسراء/76. در آیات مربوط به اخراج پیامبراکرم، کلمات و عباراتی به چشم می‏‏‏خورند که بسیار جالب توجه‏اند و مباحث مفصّلی را می‏طلبند. آیۀ 13 سورۀ توبه و نیز آیۀ 13 سورۀ قتال، انسان را به یاد تعداد سال‏های اقامت پیامبر در مکّه می‏اندازند، و هردو آیه مسئلۀ اخراج پیامبراکرم را بعد از 13 سال اقامت در مکّه مطرح می‏کنند. این تقارن‏ها و نظم‏ها برای اهل معرفت و بصیرت دیدنی و ثبت‌کردنی است.

«اَلاتقاتلون قوماً نكثوا اَيمانَهم و همّوا باخراج الرسول و هم بدؤكم اوّل مرّة، اَتخشونَهم فالله احق ان تخشوه ان كنتم مؤمنين» (توبه/13)؛ در این آیه بر روی کلمات «همّوا» و «اخراج» و «رسول» هر سه تأکید شده است که حاکی از عمق توطئه و اهتمام و همدستی و یکپارچگی آنان در مسئلۀ اخراج پیامبر می‏باشد. قرآن اصرار دارد خاطرنشان سازد که اوّلاً «هجرت» درکار نبوده بلکه مهاجرت بوده، و ثانیاً مهاجرت پیامبر از مکّه به مدینه صرفاً یک مهاجرت نبوده است، و این مهاجرت از آن جهت که بر اثر اخراج روی داده است، بسیار حائز اهمیت است. این قبیل تأکیدها در آیات مربوط به مهاجرت در مباحث علمی و فرهنگی و منابع تفسیری ما مسلمانان بسیار کم‌رنگ هستند. یکی از مصیبت‏های جهان اسلام و فرهنگ اسلامی همین است که روی چیزی‌هایی تأکید و تمرکز می‏کنیم که قرآن تأکید و تمرکز نکرده است، و از مسائلی غفلت می‏کنیم که قرآن دقیقاً بر آنها اصرار ورزیده است. این مصیبت بزرگی است که قرآن مسئلۀ مهاجرت پیامبراکرم را نه در یکی دو آیه، بلکه در ده‏ها آیۀ اصلی و فرعی به‌گونه‏ای مطرح کرده باشد، و جهان اسلام آن را به‌ گونۀ دیگری شناخته باشد. از حرف «ال» در کلمۀ «الرسول» که از باب اطلاق است دریافته می‏شود که آنان درصدد اخراج رسولی برآمدند که رسول رسولان، سیدالمرسلین، برابر با و برتر از همۀ انبیا و رسولان الهی است، و رسالت او دربردارندۀ رسالت همۀ پیامبران و دربرگیرندۀ تمامی تشکیلات وحی و نبوت در روی زمین است. تصور غالب بر افکار عمومی مسلمانان از مسئلۀ مهاجرت پیامبراکرم این است که آن حضرت بعد از پیمان عقبۀ اوّل و پیمان عقبۀ دوّم که گروهی از اهل مدینه با ایشان بیعت کردند و حمایت خود را از ایشان اعلام نمودند، خاطرجمع شدند، و پس از چندی از مکّه به مدینه هجرت کردند. خلاصه و چارچوب اصلی دانسته‏های ما مسلمانان در سرتاسر جهان اسلام در رابطه با مهاجرت پیامبراکرم -که متأسفانه عنوان نادرست «هجرت» به خود گرفته- همین است.

قرآن‌کریم بر «اخراج» پیامبر تأکید می‏‏‏کند (همّوا)؛ یعنی تمامی اهل مکّه یکدست و یکپارچه هم‌سخن و هم‌قسم شدند که پیامبر را اخراج کنند. دارالندوة قریش که مرکز حکومت مکّه بود و مکّه هم مرکز حکومت کل حجاز به شمار می‏‏‏آمد و حجاز نیز در آن زمان تحت سیطرۀ هیچ ابرقدرتی نبود، محور و مرکز اصلی این یکپارچگی علیه پیامبراکرم بود و فرماندهی آن را برعهده داشت. قریش با سیطره‏ای که بر کل حجاز داشتند و مرکز تصمیم‌گیری و فرماندهی به حساب می‏‏‏آمدند، عزم خود را بر اخراج پیامبر جزم کردند، و در این راستا اهتمام ورزیدند و ایستادگی نمودند (و همّوا باخراج الرسول) تا اینکه به انجام رسانیدند کاری را که هرگز نباید می‌کردند، و قریشیان خود نخستین کسانی بودند که به این اشتباه بزرگشان پی‌بردند و سخت پشیمان شدند!؟

«... و إخراج أهله منه اكبر عند الله و الفتنة اكبر من القتل...» (بقره/217)؛ آواره ساختن عدّه‏ای از اهل یک شهر، آن هم شهری مانند مکّه، با هیچ جنایتی قابل مقایسه نیست؛ از هر سیاهی و ننگی بر چهرۀ تاریخ، سیاه‏تر و ننگین‏تر است. صنادید قریش به خود اجازه دادند که با بی‏توجهی به ربّ‏البیت و درنظر نگرفتن حرمت مسجدالحرام و بیت‏الله‏الحرام، و پیشینۀ تاریخی حضور ابراهیم و اسماعیل(ع)، اولاد آن‌دو را که اهل مکّه بودند (اهلِهِ) اخراج کنند و این نزد خدا با هیچ جنایت دیگری هم طراز نیست (اكبر عند الله).‏

«للفقراء المهاجرين الذین أخرجوا من ديارهم و أموالهم يبتغون فضلاً من الله و رضواناً و ينصرون الله و رسوله أولئك هم الصادقون» (حشر/8)؛ در این آیه بر این واقعیت تأکید شده است که اخراج آنان، صرفاً از دیارشان نبود، بلکه آنان را تحت فشار می‌گذاشتند تا اموالشان را نیز رهاکنند؛ یکایک مسلمانان را شناسایی کردند و آنان را بدون هیچ‌گونه مال و منال، یکّه و تنها و بی‌خانمان اخراج کردند. باید دانست آنچه برای قریش اهمیت داشت، اخراج مسلمانان و مصادرۀ خانه‌ها و اموال آنان بود که به هرطریق باید صورت‌می‏‏‏گرفت، و اینکه آنان پس از اخراج نزد پیامبر می‏‏‏رفتند، مسئلۀ اصلی و مشکل جدی مشرکان مکّه نبود و جزءِ طرح اخراج و آواره‌سازی آنان هم نبود.

«الذین أخرجوا من ديارهم بغير حق الّا أن يقولوا ربّنا الله ...» (حجّ/40)؛ اخراج پیامبر و مسلمانان از شهر مکّه هیچ‌گونه پایه و مبنای حقوقی و انسانی نداشت (بغيرحق)؛ اگر تمامی حقوق‏دانان بکوشند و تا قیام قیامت جلسات و سمینارها و کنگره‏های مختلف برپا کنند، نمی‏‏‏توانند کوچک‏ترین حقی برای این اخراج‏کنندگان علیه اخراج‏شوندگان بیابند، و کوچک‏ترین مستندی برای این اخراج ناحق و ناروا تدارک نمایند.

در سورۀ ممتحنه به نوعی دیگر بر مسالۀ اخراج تأکید شده است، آنجا که می‏‏‏فرماید: «إنّما ينهٰیكم اللّه عن الذین قاتلوكم فى الدين و أخرجوكم من دياركم و ظاهروا على إخراجكم أن تولّوهم و من يتولّهم فأولئك هم الظالمون» (ممتحنه/9)؛ از این آیه، به روشنی برمی‏‏‏آید که قریشیان در اخراج پیامبراکرم و مسلمانان تنها نبودند و یار و یاور داشتند و ازسوی افراد و گروه‏های دیگر پشتیبانی می‏‏‏شدند.

مسلمانان باید بر این نکته آگاه باشند که مسالۀ اخراج پیامبراکرم و آواره‌سازی مسلمانان در پهنۀ تاریخ یک مسئلۀ تمام شده و تمام شدنی نیست. وقتی این مسئله این‌گونه در قرآن مورد تأکید قرار می‏‏‏گیرد و حجمی این چنین از آیات قرآنی را به خود اختصاص می‏‏‏دهد، نشانگر این حقیقت است که مسئلۀ اخراج مسلمانان از مکّه به مدینه، تا قیام قیامت مسئلۀ مهم و اساسی آنان است و اهمیت آن تا حدی است که سرفصل مبدأ تاریخ اسلام و مسلمانان قرارمی‏‏‏گیرد؛ یعنی در صدر مسائل و امور جای دارد و ازنظر اولویت در رأس همۀ آنهاست. درست است که قرآن در برخی از آیات از این مسئله تحت‌ عنوان مهاجرت یاد می‏‏‏کند، اما مهاجرت عنوان اصلی نیست و به‌ صورت و شکل ظاهری این حرکت مربوط می‏‏‏شود؛ حقیقت و محتوای اصلی آن، همان اخراج می‏‏‏باشد. مسلمانان باید بر این حقیقت واقف باشند و از همان دوران طفولیت بیاموزند و باور کنند، و دردمندانه دریابند که پیامبرشان را اخراج کرده‏اند و مسلمانان صدراسلام را که پس از سیزده سال هنوز به صدنفر هم نمی‏‏‏رسیدند، یکی پس از دیگری از مکّه مکرمه پس از مصادرۀ اموال و تصاحب خان‌ومانشان اخراج نموده‏اند. مسلمانان باید از اوان کودکی و نوجوانی با این مسئله بزرگ شوند و در مقاطع مختلف زندگی و هرازگاه ازنو برآن متمرکز شوند و هيچ‌گاه این حقیقت را فراموش نکنند و از آن دور و بیگانه نباشند. مسلمانان نباید گمان کنند که دشمنان قسم‌خوردۀ اسلام و مسلمین که در رأسشان یهودیان و بنی‌اسرائیل و اسرائیلیان قرار دارند، از این مسئله منصرف شده‏اند. مسلمانان باید در پرتو این آیات الهی، به روشنی ببینند و دریابند که دشمنان اسلام همواره درصددند نور اسلام را خاموش کنند و هرجا مسلمانی هست، اخراج کنند و آواره گردانند، و آثار آنان را از خانه و کاشانه و مسجد و مؤسّسه گرفته تا مجلّه و کتاب و ... نابود نمایند.

تعبیر شگفت «اكبر من القتل» (در سورۀ بقره) یعنی اخراج مسلمانان از کشتار آنان بزرگ‏تر و مهم‏تر، و از جنگ‏های بدر و احد و حنین و خندق و خیبر و غیره مهم‏تر و اساسی‏تر است. ماجرای فتح مکّه در قبال این اخراج، یک اتفاق تاریخی بسیار ساده بود که می‌بایست روی می‏‏‏داد: «إنّ الذی فرض عليك القرآن لرادّك إلى‏ معاد» (قصص/85)؛ خداوند به پیامبر خود وعده داده بود که من در زمان حیات تو مکّه را برایت فتح خواهم کرد، تا همگان بدانند که تو برای من تا چه اندازه عزیزی. من تو را همان‏گونه که دیگر کارهای خدایی را انجام داده‌ام و انجام می‏‏‏دهم، با عزت و شوکتی وصف ناپذیر به مکّه بر می‏‏‏گردانم!؟! مسلمانان وقتی از مکّه اخراج شدند، کمتر از صدنفر بودند، اما در فتح مکّه در قالب لشگری متشکّل از ده هزار مسلمان که همگی تربیت یافته و آماده و رزمنده و پُرشور و بانشاط بودند به مکّه بازگشتند، درحالی که نه‌تنها به حجاز، بلکه به تمامی جهان، نظر داشتند و با دوهزار نفر بیشتر (12 هزار نفر) از مکّه به مدینه بازگشتند.

نقشۀ اخراج نبي‌اکرم یک بار دیگر هم در مدینه در سال‏های پایانی عهد رسالت، یعنی پس از جنگ‏های بدر و اُحُد و خیبر و حنین و فتح مکّه و ... مطرح شد و قرآن در سورۀ اسراء آیۀ 76 پرده از روی توطئۀ آن برداشت و دربارۀ آن به افشاگری پرداخت: «و إن كادوا ليستفزّونك من الأرض ليخرجوك منها و إذاً لايلبثون خلافك إلّا قليلا». صحنه‏گردان اصلی طرح اخراج پیامبراز شهر مکّه یهودیان بودند که قریش را آلت دست خود کرده بودند، و قریش دست‏پروردگان ممتاز اَحبار یهود بودند که می‌توانستند بسیاری از طرح‏های آنان را به‌خوبی اجرا کنند. یهودیان درسال‏های آخر عمر پیامبراکرم بار دیگر طرح اخراج ایشان را دنبال ‏‏کردند و درصدد برآمدند ایشان و مسلمانان را از مدینه اخراج کنند و در بلاد شام آواره سازند. درواقع، قصد داشتند آنان را در کام دشمن مقتدر قدیمی و کهنسال آنان، یعنی امپراتوری روم که در آن زمان شام را در استعمار خود داشت، بیافکنند.

خداوند این‌بار، همۀ نقشه‏های آنان را نقش برآب نمود و درهمان مرحلۀ توطئه متوقف کرد و حساسیت وصف‏ناپذیر خود را نسبت به این طرح، در قرآن جاودانه ساخت و با قاطعیّت اعلام کرد: «و إذاً لا يلبثون خلافك إلّا قليلا» یعنی اینان اگر بخواهند بار دیگر شما را اخراج کنند (این‌بار از مدینه) طولی نخواهد کشید که دمار از روزگارشان برمی‏داریم! اگر بنا باشد که مدینه دیگر پیامبر نداشته باشد، مدینه‏ای باقی نمی‏‏‏گذاریم. این بیان زیبای قرآن حاکی از اوج عزت و ارج و احترام پیامبراکرم نزد خداست. در ادامۀ همین آیات، از فرعون یاد شده است که در برابر ارادۀ خداوند ایستادگی کرد و ندای «انا ربّکم الاعلیٰ» برآورد و در صدد اخراج حضرت موسی(ع) و بنی‏اسرائیل از مصر برآمد، و خداوند او و همۀ اطرافیانش را در بحر قلزم غرق گردانید و هلاک نمود: «فأراد أن يستفزّهم من الأرض فأغرقناه و من معه جميعا» (اسراء/103).

« (برگرفته از کتاب مطالعات قرآنی در سیرۀ نبوی، فصل هشتم، «از هجرت تا مهاجرت»: مهاجرت پیامبراکرم از مکّه به مدینه به روایت قرآن، صفحۀ 316) »

صندوق تعاون کرامت رضوي

به‌لطف‌خدا کانون زبان قرآن با تأسّی به منطق نهضت حسینی و با عنایت به اینکه اهتمام و توجّه به همۀ مسائل اجتماعی، فرهنگی و مانند آن، رویکرد بایسته و شایستۀ هر مؤسسۀ فرهنگی، دینی و مذهبی است، در 27 مهرماه 1399 مقارن با یکم ربیع المولود 1442 سالروز مهاجرت پیامبر اکرم به تأسیس صندوق تعاون کرامت رضوی اقدام نمود. این صندوق به عنوان یکی از دستاوردهای کانون زبان قرآن تأسیس شده است تا بلطف خدا و به تدریج بتواند با برخورداری از جایگاه اقتصادی و حقوقی و قانونی با هدف ایجاد یک پشتوانۀ مالی و حمایت از فعالیت‌های فرهنگی در مؤسساتی مشابه کانون زبان قرآن، منشأ آثار قابل توجهی بشود و بتواند کارهای بسیار زمین‌مانده‌ای را واقعاً عهده‌دار بشود و انجام بدهد که معمولاً بدون متولّی رها شده و هر کسی به عهدۀ دیگری گذاشته است؛ در حالی‌که وظیفه‌ای همگانی هستند. ساختار اولیۀ صندوق تعاون کرامت رضوی بحمدالله با مشورت و همیاری افراد خبره در حوزۀ مدیریت مالی و سرمایه‌گذاری و مطابق با استانداردهای داخلی و بین‌المللی طراحی شده و به ثمر رسیده است و در حال حاضر، مسئولیت ارکان صندوق مطابق با تعاریف موجود در اساسنامۀ صندوق بر عهدۀ خود افراد مجموعۀ کانون زبان قرآن قرار گرفته است. بر اساس مفاد اساسنامۀ صندوق و سازوکار صندوق‌های سرمایه‌گذاری، صندوق تعاون کرامت رضوی با دریافت سپرده تحت عنوان واحدهای همیاری، آن را در زمینه‌های معتبر سرمایه‌گذاری رایج در کشور، سرمایه‌گذاری کرده و عواید حاصل از آن را در راستای حمایت و توسعۀ فعالیت‌های قرآنی مذکور و مورد تأیید ارکان و مدیریت صندوق مصرف می‌کند. مطابق با اساسنامۀ صندوق، واحدهای همیاری صندوق به دو صورت قابل‌استرداد و غیرقابل‌استرداد تعریف شده است. در حالت قابل‌استرداد، مشارکت‌کننده می‌تواند در هرزمان که تقاضا کند، مبلغ واحدهای همیاری خود را مسترد و دریافت کند. در نوع غیرقابل‌استرداد، مشارکت‌کننده به طور کامل اصل پول و تمامی منافع حاصل از آن را به صندوق واگذار می‌کند. به‌لطف‌خدا، در دو سال فعالیت صندوق مبلغی نزدیک به دو میلیارد تومان همیاری جذب شده است. این سرمایۀ جذب‌شده با راهنمایی‌های افراد خبره در امور سرمایه‌گذاری به کار گرفته شده و سود حاصل از آن، مطابق با اساسنامه و امیدنامۀ صندوق صرف توسعۀ فعالیت‌های قرآنی گردیده است. امید است به یاری خدا صندوق تعاون کرامت رضوی بتواند در آینده‌ای نزدیک با مشارکت و همیاری هر چه بیشتر علاقه‌مندان به مکتب قرآن و اهل بیت، راهکارهای اثربخش را برای انجام حرکت‌های موزون دنبال کند.

« کانون زبان قرآن »
صدای سخن دوست - شماره 2

فایلهای مرتبط

صدای سخن دوست (شماره 2)
دریافت
نظرات

نظر خود را در خصوص محتوای ارائه شده در این صفحه با ما در میان بگذارید.

نام را وارد کنید.
نام خانوادگی را وارد کنید.
پست الکترونیک را صحیح وارد کنید
یک تلفن همراه صحیح وارد کنید.