بسم الله الرَّحمن الرَّحيم. أشهد أنَّ لا إله إلَّا اللهُ وحدَه لا شريکَ لَه و أشهدً أنَّ محمّدًا عبدُه و رَسولُه. أللّهمّ صَلِّ علی محمّد وآلِ محمّد.
ابتدا راجع به همۀ علوم قرآني، در مقدمه ذکر اين نکته لازم است که يکي از وجوه مشترکِ نوع منابعي که ما در علوم قرآني داريم و درباره يکايک علوم قرآني نیز بحث کردهاند، اين است که خود قرآن را مأخذ قرار ندادهاند و اگر هم به آيات قرآني در بحثهاي علوم قرآني استشهاد شده، غالباً از حدّ «استشهاد» فراتر نرفته و هرگز به «استناد به قرآن» و حتی «استفاده از قرآن» نیانجامیده است. به عبارت ديگر، از بيرون قرآن خواستهاند قرآن را بشناسند و براي يافتن جواب مسائل علوم قرآني کمتر از خود قرآن شروع کردهاند.
در اين مطالعه و مباحثه نیز که ما بهعنوان نمونه، يکي از علوم قرآني، یعني علم محکم و متشابه را بررسی میکنیم، برخلاف گذشتگان و همروزگاران و چهبسا آیندگان، اميدواريم این کوشش و کاوش ما، چنین نقيصهای را نداشته باشد و إنشاءالله به خود قرآن - بهعنوان مأخذ اصلی عمده نه بهعنوان کسب اطلاع و استشهاد- مراجعه خواهيم کرد. همچنين، در بررسيها و تحقيقات علوم قرآنی که در اختيار ما قرارگرفته است، یعنی در کتابهايي مانند الإتقان فی علوم القرآن و برهان و غيره، علیرغم غنا و توانمندی وگسترشی که اين بحثها غالباً حاوی آن هستند، اين نقيصه را نیز دارند که از مکتب اهل بيت و تعاليم امامان اهل بيت به دلائل مختلف به دور ماندهاند. در واقع، در این نوع مباحث، اقوال امثال امام جعفر صادق (ع) مشاهده نميشود و به ندرت میبینیم که به قولي از حضرت علي (ع) - البته بهعنوان يکي از آحاد صحابه- استشهاد شود. با وجود همۀ گفتارهای دقيق و عميقي که از حضرت امير (ع) يا ديگر امامان اهل بيت (ع) در اختيار هست، در ارتباط با آنها، اين مطالب و اقوال در منابع علوم قرآني مشاهده نميشود. اميدواريم به لطف خدا در بحث حاضر اين دو نقص یادشده وجود نداشته باشد و در پرتو کوششها و ارشادهاي علماي بزرگ شيعي که در بعضي از علوم قرآني به تحقیق پرداختهاند، بتوانيم فارغ از اين نقيصه، بحث محکم و متشابه را به پيش برده و به نتيجه برسانيم.
علم محکم و متشابه يکي از علوم قرآني است که علماي اسلامي از تحقيق درجنبۀ «علمي» آن به سادگي گذشتهاند و در حواشي و شاخ و برگ آن داد سخن بسيار دادهاند.
به تفاوت این دو موضوع باید توجه داشت. یک زمان در مقام بحث و گفتگوی علمي، تحقيق محققين به اصل و مبناي یک علم، تشخيص جايگاه، تعریف و چيستی و پاسخگویی به مسائل آن علم متوجه ميشود؛ اما يک زمان هم تحقيق در علمي از علوم به اين صورت نمایان ميشود که از تعريف علم و از اين که مسائل آن علم کدام است، به سادگي عبور میشود و در حالی که تحقیق در این امور انجام نشده است، مطالبي بهعنوان آن علم مطرح ميشود و بر سر آنها دعوا سرميگيرد؛ بطوري که گاه در پایان، مخاطب متوجه میشود که نزاعها بر سر چيزهايي است که چه بسا از آغاز ربطي به اصل آن علم نداشته است. به عبارت ديگر، میخواهیم صریحاً بگوییم علم محکم و متشابه يکي از علوم قرآني است که از اساس و به هنگام تدوين اين علم، آن سنجش و دقت لازمي که بايد براي پيريزي و تأسيس يک علم انجام شود -که عبارت از تعريف دقيق، تعيين جايگاه و تشخيص مسائل آن علم است- کمتر صورت گرفته بلکه صورت نگرفته است.
توضیح این که ما متون بسیار مفصّلي، چه از متقدّمین و چه از متأخرین و علمای معاصر در ارتباط با اين مبحث در اختيار داريم. همچنین به هر تفسیری که مراجعه شود، بحث نسبتاً مفصلی دربارۀ محکم و متشابه وجود دارد. البته بعضي از تفاسير نیز چنين نيستند. اما به هر حال در کتب تفسير، علوم قرآني، کتابهايی که جنبۀ مقدمه تفسير دارند يا درباره تفسير و روشهاي تفسيری نوشته شدهاند، کتبی که به مناسبتهاي مختلف وارد اين مبحث شدهاند و نیز کساني که وارد بحث «تفسير به رأي» شدهاند، به مناسبت به سراغ بحث محکم و متشابه آمدهاند و به همين جهت انبوهي از کتابها و مقالات قابل مطالعه درباره بحث محکم و متشابه در اختيار ما قرار میگیرد. در اين متون مفصل -که بهترين آن همۀ بحث علّامه طباطبائي در المیزان با تفصیلی کم سابقه و در کتاب قرآن در اسلام با اختصار و جامعیتی کمنظیر است- اگر سؤالات اساسي در مورد محکم و متشابه داشته باشيم، پاسخی آماده و روشن براي آن سؤالات حتّی در اين بحثهاي مفصّل نمييابيم.
در مورد کتاب قرآن در اسلام، از اداي حق نگذريم و تأکید کنیم بر این که علّامه طباطبائي در کتاب قرآن در اسلام، بهعنوان يک عالم علوم قرآني همهجا وارد بحث شدهاند و این کتاب در نوع خود، يک کتاب جامع در علوم قرآني است؛ هرچند متأسفانه به دلیل اين که اولاً به زبان فارسي نوشته شده، و ثانياً از همان آغاز در قطع جیبی چاپ شده و بهصورت «جزوه» در محافل مختلف مطرح شده است، این کتاب - که بهراستی يک کتاب جامع در علوم قرآني است و به زبان دقيق و با بيان شيوای فارسي معیار نوشته شده- تاکنون هرگز جاي خود را در میان کتب علوم قرآني پيدا نکرده است. اکنون وظیفۀ ما نسبت به این کتاب، اینست که بهعنوان دانشجويان و محقّقين علوم قرآني، بهخوبی قدر کتاب قرآن در اسلام را بدانيم و بيش از پيش به اين کتاب توجّه کنيم و حداکثر استفاده را از آن ببریم. این کتاب، بهعنوان متن درسي، برای مطالعۀ دقيق شخصي و در جایگاه کتابی پايه در علوم قرآني، همواره باید مورد توجه قرار گيرد.
بحث محکم و متشابه از علّامه طباطبائي (ره) در قرآن در اسلام- که با صبغۀ يک مبحث علوم قرآني و نه یک مبحث تفسیری، مطرح شده است- مانند دیگر بحثهاي ايشان در آن کتاب، جامعيّت نسبي دارد. البته باید گفت منظور از اين اشارهها اين نيست که امکان بحث در مورد علم محکم و متشابه، بهتر از آن که علّامه طباطبائي در قرآن در اسلام، بهعنوان يک مبحث علوم قرآني، و در تفسیرالميزان بهعنوان بحثی تفسيري، از جميع جهات به آن پرداختهاند، وجود نداشته باشد. در عين حال، آن خصيصه اشاره شده که مرتبط با طبيعت بحث محکم و متشابه است، همچنان در اين دو کتاب وجود دارد و ما از روح بزرگ علّامه طباطبائي و همچنين از ارواح پرفتوح ديگر علماي عاملين گذشته و اولياي الهي و ائمّۀ طاهرين -صلوات الله و سلامه عليهم أجمعين- مدد ميخواهیم تا إنشاءالله، اين بحث محکم و متشابه را به گونهاي تحقيق و بررسي کنيم که بتواند آن نقايص مذکور را از میان ببرد، و گزارش و کاوشی دقيق و مفيد از اين علم، در اختيار ما قرار بدهد.
تهران- دانشگاه امام صادق علیه السلام
27 رجب 1437 = 16 اردیبهشت 1395
محمّدعلی لسانی فشارکی