صدای سخن دوست - شماره 4


تنظیم و توزیع محدود: 

روابط عمومی کانون زبان قرآن

تاریخ : 

1402/11/05

شماره: 

4

اسلام، قرآن و ... هنر

...اسلام با هنر آغاز می‏شود و قرآن یک اثر هنری فوق بشری است.... آیت الله خامنه ای زبان هنر را رساتر از زبان علم و موعظه می‏دانند و یکی از رازهای موفقیّت قرآن را هنریبودن آن معرّفی می‏کنند... همچنین، رهبر انقلاب اسلامی شعر را یکی از شُعَب ممتاز هنر می‏شناسند. جهتگیریهای کلّی و نقاط تأکید رهنمودهای ایشان در مورد هنر عبارتند از: جایگاه والای هنر، نقش هنر در نشر ارزشها، ارائۀ طریق به هنرمندان انقلابی، اهمیت هنر دفاع مقدّس، آسیب‏شناسی هنر انقلاب، جایگاه هنر در ارتقاء و تعالي جامعه، لزوم قرار گرفتن هنر در خدمت معنویّت، هنر دینی و هنر متعهّد.

«برگرفته از مقالۀ «خامنه اي، آیت الله سیّد علي» در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی»

درآمدی به فهم موسیقی

اگر در مورد اینکه اثر موسیقیایی چیست، از اشخاص مختلفی سؤال کنید، جوابهای متفاوتی به شما خواهند داد؛ کسی که در حوزۀ هنر، ادبیات، جامعهشناسی، یا در حوزۀ دین کار کند پاسخی متفاوت خواهد داشت. موسیقی علم است یا هنر یا مهارت؟ برداشت عامّه از موسیقی این است که موسیقی بیان احساس است؛ نظیر سوگواریهایمان، شادیهایمان، و حتّی برخی مناسک دینی.

فهم موسیقی، احساس موسیقی، دانش و مهارت و علم موسیقی لزوماً با هم یک حوزه نیستند؛ ممکن است کسی احساس موسیقیایی داشته باشد، ولی فهم موسیقیایی نداشته باشد. یا دانش موسیقیایی داشته باشد، احساس موسیقیایی نداشته باشد.

چنین نیست که هر موسیقی را هرکسی بتواند بشنود، احساس لذّت بکند، فهم کند، ادراک کند؛ یعنی خیلی مسائل و مؤلّفههای مختلفی در این موضوع دخیل هستند. این است که اگر موسیقی را به عنوان یکی از ابزارهای فرهنگی رسانهای در نظر بگیریم، استفاده از موسیقی خیلی مهارت و استادی میخواهد، حتّی در جامعهشناسی موسیقی و روانشناسی موسیقی برای اهداف فرهنگی، تربیتی یا هر منظور دیگری، حتّی تبلیغاتی.

 در هنر و به ویژه در موسیقی هم مثل سایر علوم انسانی و علوم طبیعی ناگزیر از یک نظریه هستیم تا بتوانیم تبیین کنیم. رهیافتهای مختلفی در حوزۀ موسیقی وجود دارد، ولی آنچه که بولد هست و مقداری جاافتادهتر هست و بحثهای زیادی روی آن شده، این است که سه رهیافت وجود دارد که یکی بازنمایی است. کسانی که به این رهیافت معتقدند، میگویند موسیقی بازنمایی چیزی است؛ دارد حکایت از چیزی میکند؛ بهعنوان مثال فیثاغوریان یا افلاطونیان گفتهاند که موسیقی، موسیقی افلاک است، موسیقی خدایان است؛ روایتی است از جهان دیگر. ما در سنّت شرقی و سنّت ایرانی_اسلامیمان به شدّت این را داریم که موسیقی بازنمایی عالم بالاست.

مورد دیگر بحث فرمالیسم در موسیقی است؛ یعنی رهیافت فرمالیستی به این صورت است که موسیقی اساساً چیزی جز فرم نیست؛ فرم اصوات، فرم ریاضیوار صداها؛ یعنی اگر شما چهار نُت را با یک ترتیبی بنوازید، یک آهنگی میشود؛ همان چهار تا را بنحو دیگری بنوازید، ممکن است آهنگ دیگری بشود، غمگین بشود یا شاد بشود؛ پس فرمالیسم ماجرا را ساده می کند؛ میگوید اصلاً کاری نداریم این بازنمایی است یا چیز دیگری است؛ من مثل یک بازی صداها را با هم تألیف میکنم با قواعد موسیقی و ریاضیاتی، در میزانها قرار میدهم، با آن قواعد خاصّ خودش؛ این میشود موسیقی.

رهیافت سوم بیانگری یا فرانمود (اکسپرسیونیسم) است که در هنر همه تقریباً شنیدید که این بیانگریای که هر اثر هنری دارد، چیزی را مستقلّاً بیان میکند، یعنی خارج از بحثهایی که ورای خودش وجود داشته باشد یا بخواهد محاکات یا بازنمایی کند چیز دیگری را، خودش اساساً دارد یک بیانی را مطرح میکند؛ مثل شعر، مثل نقّاشی، مثل نمایش، مثل سینما، موسیقی هم دارد بیان میکند. میگوییم چه چیزی را بیان میکند؟ میگوید دریافت حسّی است. شما از هر کسی بپرسید یک روایتی را از موسیقیای که شنیده برای شما بیان میکند که این میشود بحث بیانگری.

یکی از مسائلی که یکی از فلاسفۀ بزرگ ما، فارابی، به آن اشاره کرده است، جامعهشناختی بودن بحث موسیقی است. در کتاب موسیقی کبیرش به آن اشاره میکند. میگوید که شما ممکن است یک موسیقی را برای قومی پخش کنید؛ آن موسیقی بسیار بسیار برای آنها مسرّتبخش و لذّتآور باشد. به فاصلۀ چند فرسخ آنطرفتر، نمیگوید در کشور دیگری، همین موسیقی را پخش کنید، امکان دارد اصلاً نتوانند با آن ارتباط بگیرند و حتّی ممکن است برایشان رنجآور باشد. اینها با هم افتراقهایی دارند که هم باعث تمایزشان میشود و هم باعث هویّتبخشی به آن موسیقیها.

در یونان باستان ما نظریۀ موسیقی داریم توسّط فیثاغوریان. شنیدید که فیثاغورث اساساً ریاضیدان و هندسهدانی ماهر بوده است. نگاهش به موسیقی هم همینطور است. اساس و شالودۀ موسیقی را ریاضی میداند. رویکرد ریاضیوارش به موسیقی باعث میشود که یک نگاه و رویکرد متافیزیکی و رازآلوده نسبت به موسیقی داشته باشد. این سنّت تاکنون ادامه پیدا کرده است؛ هنوز هم طرفدارانی دارد، از جمله در ایران و از جمله در موسیقی دستگاهی خودمان. یعنی خیلی از اساتید موسیقی ایرانی، موسیقی را یک امر رازورزانه، یک امر متافیزیکی میدانند.

آنچه که در سنّت خودمان بهویژه در مولانا، و بهویژه در فارابی داریم، نشان میدهد که ما اشتراکات زیادی در سنّت تاریخ موسیقی هم با یونان داریم و هم با آنچه که در اروپای کلاسیک وجود داشته است. خود فارابی هم بیانش کاملاً این است که موسیقی نوعی نطق است، یعنی موسیقی دارد یک بیانی را ارائه میدهد؛ نطق خاصّی است که از عقل انسانی برمیآید؛ خیلی تأکید میکند به اینکه موسیقی امری عقلانی است. میگوید اصلاً لازم نیست که بگویید از حسّ است، از خیال است، از تعقّل است، از کجاست؛ از هر سه تای اینها میتواند باشد... میگوید این به قدری گسترده است، منشأ او میتواند از هر سه تا حوزه باشد؛ هم حس را درگیر می‎کند، هم تخیّل را و هم تعقّل را.

(برگرفته از ۱۱۵مین سمینار علمی کانون زبان قرآن 
با عنوان «درآمدی به فهم موسیقی» با ارائۀ استاد اسماعیل پناهی)

سخن تازه

چه شکر گویمت اي کارساز بندهنواز

که دیده ام به جلال و جمال کردی باز

اگر نبود عنایات کردگاري تو

بماند همچو معمّای بی جواب این راز

***

خدا حيّ است و قیّوم است و قهّار

خدا یار است و دلجوي و وفادار

به هر دشواری او آسانگر آید

خدا بس کارساز است و مددکار

«موفّق اصفهانی»

دعای پنجاه و چهارم صحیفۀ سجّادیّه

یا فارِجَ الهَمِّ، و کاشِفَ الغَمِّ، یا رحمانَ الدنیا و الآخرةِ و رَحیمَهُما، صَلِّ علىٰ محمَّدٍ و آل محمَّدٍ، و افْرُجْ هَمّي، و اکشِفْ غَمّي. یا واحِدُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَمْ یلِدْ و لَمْ یولَدْ و لَمْ یکنْ لَهُ کفُواً اَحَد، اعْصِمْني و طَهِّرْني، و اذْهَبْ بِبَلیَّتي.

ای بازگشاینده و ای پردهگشای همّ و غمّ من. ای کارساز و ای بندهنواز در دنیا و آخرت. پیوسته درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد؛ و گشایش ایجاد کن در همّ و غمّ پیشآمده برای من؛ که تو از هرچه به آن میاندیشم و قصد آن را دارم، آگاهی.

ای یکتای بیهمتا که نه زاده شده و نه زاده خواهد شد و نه بوده است و نه خواهد بود احدی مانند او. دل و جان مرا برای خودت پاک و پیراسته گردان و بلاهای گوناگون را از جان و دل من دور بدار.

بازگشایندۀ غم‌های من

بازگشا پرده ز غم‌های من

کار بسازی و نوازی مرا

با که توان گفت چنین ماجرا

در همه دنیا و پس از آن تویی

آنکه دهد درد چو درمان تویی

صلّ علی محمّد و آل او

وصل کن این حال به احوال او

بازگشایش برسان در غمم

کشف کن این راز که دارد غمم

ای تو یکی در همۀ کائنات

نیست شبیهت احدی در صفات

یا احد یا صمد یا صمد

یا احد یا احد یا صمد

شأن تو از شأن همه بیشتر

گرچه کسی با تو شود خویشتر

حافظ مایی و به پاکی تمام

پاک کن این جان مرا هم تمام

کام من از یاد تو خوش میشود

همّ و غم من ز تو خوش میشود

دور نما هرچه بلا از دلم

بازنما قفل درِ مشگلم

حل شود این کار به دستان تو

ای همۀ جان و تنم آنِ تو

آمده غم تا تو گشایی درش

پس بگشا بند ز پا و سرش

قافلۀ غم برود هرزمان

چون تو رسیدی به دلم بیگمان

پیک تو میآید و دارد نشان

میرسم اینک به سلام و امان

مخلص تو میشود از غم خلاص

روز و شبش حمد و ثنا و سپاس

«تدوین و سرودۀ زینب رحیم بروجردی»

کانون از آغاز تا کنون

این نوشتار که بلطف خدا در دارالشفای کرامت رضویِ کانون زبان قرآن پس از هشت سال از زمان تأسیس رسمی تقریر میشود، روایتی است شکرگزارانه از مکانهایی که بلطف خدا کانون در آنها جا و امکان داشته است. سال ۱۳۹۴ بود که بلطف خدا مجوّز تأسیس مؤسّسۀ فرهنگی هنری کانون نشر و ترویج زبان قرآن از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت شد و در سال ۱۳۹۵ نیز به صورت یک مؤسّسۀ عام المنفعه به عضویت تشکّلهای قرآنی درآمد. اوّلین مکان کانون زبان قرآن، واحدی کوچک و عاریتی در ساختمانی در محلّۀ عباسآباد تهران بود که چند کارگاه بسیار مبارک توسط دکتر محمّدعلی لسانی فشارکی در آنجا برگزار شد. متعاقب برگزاری پانزدهمین کارگاه آموزشی پژوهشی تفسیر سورهشناختی آیات با موضوع آیۀ «وکلمة الله هی العلیا» در این محل، به پیشنهاد یکی از حاضران امکان برگزاری کارگاهها در مرکز ایتان با احیای یک فضای بلااستفاده فراهم آمد و به ضمیمۀ آن اتاق شمارۀ ۱۴ آن مجموعه نیز جهت انجام امور دفتری در اختیار کانون قرار گرفت. پس از مدّتی در محلّۀ میدان فردوسی و خیابان ایرانشهر واحدی به متراژ ۴۰ متر با کاربری اداری و به صورت استیجاری به عنوان دفتر و کتابخانۀ کانون زبان قرآن در اختیار کانون قرار گرفت؛ در پی آن، پس از مدّتی محلّ برگزاری کارگاههای کانون به مدرسۀ حضرت روح الله به مدیریت جناب آقای حقیقت منتقل گردید. در همان دوره بود که در همان ساختمان محلّۀ فردوسی واحد دوّمی نیز در اختیار کانون قرار گرفت که از لحاظ تجمیع و تجهیز کتابخانۀ کانون بسیار مؤثّر واقع شد؛ ولی همچنان امکان برگزاری کارگاهها در آن دو واحد میسّر نبود و حتّی امکان حضور بانوان نیز فراهم نبود؛ ولی در همان ساختمان فردوسی بلطف خدا اوّلین جشن عیدفطر با حضور تعدادی از اعضای کانون و با سخنرانی جناب آقای دکتر لسانی فشارکی برگزار گردید. تا اینکه خدای کارساز بندهنواز بار دیگر در سال ۱۳۹۸ لطف خودش را شامل حال مجموعۀ کانون زبان قرآن نمود و ساختمان دوطبقۀ مبارکی واقع در محلۀ شادمان، کوچۀ کیمیا را نصیب کانون گردانید که تا خردادماه سال ۱۳۹۹ در آن مکان به فعّالیتهای خود ادامه داد؛ مکانی که امور اداری، آموزشی و پژوهشی کانون در آن تجمیع گردید و در گسترش فعّالیتهای کانون مؤثّر واقع شد؛ چنانکه بعدها عنوان اوّلین ساختمان «هدایت» کانون را به خود گرفت. پس از پایان زمان حضور در آن ساختمان، خداوند حکیم سببسازی نمود تا دو ساختمان با عنوانهای ساختمان «هدایت» (دوّمین ساختمان هدایت) در محلۀ اسکندری شمالی و «کرامت» در محلۀ خوش شمالی در اختیار کانون قرار بگیرد که پس از حدود یک سال با تصمیم جمعی ساختمان «هدایت» تحویل داده شد و ساختمان کوچکتری با کاربری دفتر نشر کانون با عنوان ساختمان «عنایت» روزی کانون شد که همان مکان نیز محلّ نشر و ترویج زبان قرآن و فعّالیتهای فرهنگی کانون قرار گرفت. همچنین، بلطف خدا در سال ۱۴۰۲ این مؤسّسه موفّق به دریافت مجوّز رسمی نشر نیز گردیده است تا به صورت مستقل کار نشر کتابها و آثار مؤسّسه ذیل نشری با عنوان نشر کانون زبان قرآن فراهم آید؛ و اکنون در شرایطی کانون زبان قرآن به فعّالیت خود ادامه میدهد که فعّالیتها به صورت متمرکز در ساختمان کرامت رضوی (دارالشفای کرامت رضوی) انجام میگیرد که همواره کرامت خاصّ و ویژۀ امام رئوف علی بن موسی الرضا (ع) را همراه خود میبیند. در این میان ما بلطف خدا شاهد رشد خودمان و کودکانمان و تمام کسانی بودهایم که یا همیشه یا گهگاه پابپای کانون آمدهایم و همراهی کرده و کانون را بخاطر قرآنمحور بودنش انتخاب کرده ایم. الحمدلله رب العالمین. و سلام علی المرسلین.

«تهیه کننده:محمّدصادق حامدی»
صدای سخن دوست - شماره 4

فایلهای مرتبط

صدای سخن دوست (شماره 4)
دریافت
نظرات

نظر خود را در خصوص محتوای ارائه شده در این صفحه با ما در میان بگذارید.

نام را وارد کنید.
نام خانوادگی را وارد کنید.
پست الکترونیک را صحیح وارد کنید
یک تلفن همراه صحیح وارد کنید.